پرخاشگری: از خودکنترلی ضعیف تا اعمال عمدی – چالشی برای باورهای قدیمی
یک مطالعه جدید این باور را به چالش می کشد که پرخاشگری از خودکنترلی ضعیف ناشی می شود. در عوض، نشان می دهد که پرخاشگری اغلب یک عمل عمدی و کنترل شده است که برای به حداکثر رساندن مجازات اعمال می شود
این یافته، بر اساس فراتحلیل مطالعات روانشناسی و عصب شناسی متعدد، با رویکرد سنتی درمان گرایشات خشونت آمیز از طریق تقویت خودکنترلی در تضاد است. این نشان می دهد که چنین مداخلاتی حتی ممکن است برخی افراد را قادر سازد تا غرایز پرخاشگرانه خود را بهتر اجرا کنند
پرخاشگری لزوماً از خودکنترلی ضعیف ناشی نمی شود. در عوض، میتواند یک عمل حسابشده تلافیجویانه باشد که برای اجرای مؤثر، نیازمند نظم و انضباط شخصی است.
پرخاشگری و خودکنترلی: شواهد جدید از عملکرد قشر پیشانی مغز
شواهد نشان می دهد که برنامه های آموزشی خودکنترلی لزوماً تمایلات خشونت آمیز را کاهش نمی دهند. تحقیقات نشان میدهد که قشر پیشانی مغز، مرکز خودکنترلی، در حین پرخاشگری فعالیت بیشتری نشان میدهد و ارتباط بین خودکنترلی ضعیف و پرخاشگری را بیشتر از بین میبرد.
چستر گفت: «به طور معمول، مردم خشونت را محصول کنترل ضعیف خود توضیح می دهند. «در گرمای لحظه، ما اغلب در مهار بدترین و تهاجمیترین تکانههایمان شکست میخوریم. اما این تنها یک طرف ماجراست
یافتههای جدید از مطالعه چستر
در واقع، مطالعه چستر نشان داد که پرخاشگرترین افراد شخصیتی ندارند که با انضباط شخصی ضعیف مشخص می شود و برنامه های آموزشی که خودکنترلی را تقویت می کند در کاهش تمایلات خشونت آمیز مؤثر نبوده است. در عوض، این مطالعه شواهد زیادی پیدا کرد که نشان میدهد پرخاشگری میتواند ازخودکنترلی موفق ناشی شود.
چستر میگوید: «افراد انتقامجو تمایل دارند پیشاندیشی بیشتری برای رفتار و کنترل خود نشان دهند، و به آنها امکان میدهد تا لذت انتقام شیرین را به تأخیر بیندازند و زمان خود را برای تحمیل حداکثر مجازات به کسانی که معتقدند به آنها ظلم کردهاند، اختصاص دهند. حتی افراد روانپریشی که اکثریت افرادی را تشکیل میدهند که مرتکب جرایم خشونتآمیز میشوند، اغلب در طول سالهای نوجوانی خود کنترلی بازدارنده قوی از خود نشان میدهند
بازنگری در نقش خودکنترلی
چستر دریافت که رفتار پرخاشگرانه به طور قابل اعتمادی با افزایش – نه فقط کاهش – فعالیت در قشر پیش پیشانی مغز، یک بستر بیولوژیکی برای خودکنترلی مرتبط است. یافتهها روشن میکنند که این استدلال که پرخاشگری در وهله اول محصول کنترل ضعیف خود است، ضعیفتر از آن چیزی است که قبلاً تصور میشد.
چستر گفت: «این مقاله در برابر یک روایت غالب دههها در تحقیقات پرخاشگری، که خشونت زمانی شروع میشود که خودکنترلی متوقف شود، عقبنشینی میکند. در عوض، دیدگاهی متعادلتر و ظریفتر را مطرح میکند که در آن خودکنترلی میتواند بسته به فرد و موقعیت، پرخاشگری را هم محدود و هم تسهیل کند
چستر گفت، یافتهها همچنین حاکی از احتیاط بیشتر در اجرای درمانها، درمانها و مداخلاتی است که به دنبال کاهش خشونت از طریق بهبود خودکنترلی هستند. او گفت: “بسیاری از مداخلات به دنبال آموزش به افراد برای مهار انگیزه های خود هستند، اما این رویکرد جدید به پرخاشگری نشان می دهد که اگرچه این ممکن است پرخاشگری را برای برخی افراد کاهش دهد، اما احتمالاً برای برخی دیگر نیز پرخاشگری را افزایش می دهد.” در واقع، ما ممکن است به برخی افراد آموزش دهیم که چگونه می توانند تمایلات تهاجمی خود را به بهترین نحو اجرا کنند
شگفتیهای تحقیقات چستر درباره علل واقعی خشونت
این یافته ها چستر، روانشناس را که تیمش اغلب علل پرخاشگری انسان را مطالعه می کند، شگفت زده کرد. او گفت: «در طول سالها، بسیاری از تحقیقات ما بر اساس این فرضیه انجام شد که پرخاشگری یک رفتار تکانشی است که با خودکنترلی ضعیف مشخص میشود. اما همانطور که ما شروع به بررسی ویژگی های روانی افراد انتقام جو و روان پریش کردیم، به سرعت متوجه شدیم که چنین افراد پرخاشگری فقط نقص های خودتنظیمی ندارند.
آنها سازگاریها و مهارتهای روانشناختی زیادی دارند که آنها را قادر میسازد با استفاده از خودکنترلی به دیگران آسیب برسانند.»
تغییر پارادایم در پژوهشهای چستر
چستر و تیمش قصد دارند بر اساس یافته های این مطالعه، به بررسی سوالات پیرامون پرخاشگری و خودکنترلی ادامه دهندچستر گفت: «تحقیقات آینده ما اکنون بر اساس این تغییر پارادایم جدید در تفکر هدایت میشود: این که پرخاشگری اغلب محصول فرآیندهای ذهنی پیچیده و پیچیده است و نه فقط انگیزههای مهار نشده.
منبع:
دانشگاه ویرجینیا کامنولث
گرداورنده: محمدمهدی رضایی
سوشال مدیای اکادمی تلسی
telsi.co