آیا ما ارادهٔ آزاد داریم یا نداریم؟
اینکه آیا ارادهٔ آزاد “Free will” داریم یا نداریم، سؤال خیلی خوبی است و سؤالی است بسیار قدیمی. در واقع از شاخههای سؤال قدیمی جبر و اختیار است و مشکلاش همان مشکل جبر و اختیار است؛ اینکه اگر شما به اختیار معتقد باشید، به تعبیری میشود گفت عملا به علیت معتقد نیستید.
هر یک از عضلات من که حرکت میکند، نورونی در مغزم آن عضله را تحریک کرده و یک نورون دیگر آن نورون را تحریک کرده است. بین این نورونها یک زنجیرهٔ علّی وجود دارد. من نمیتوانم به علّیت بین این نورونها معتقد باشم، و بعد معتقد باشم هر وقت هر کار دلم بخواهد میتوانم بکنم.
بحث دیگر که آیا ما ارادهٔ آزاد داریم یا نداریم، بحث آماری و عدم قطعیت است. میگویند اینکه نورونی فعالیت کند و نورون دیگری به آن جواب بدهد، قطعی نیست. گاهی یکی فعالیت میکند دیگری جواب نمیدهد و نوعی توزیع آماری دارد. یعنی این اتفاق تا حدی تصادفی پیش میآید. اما حتی اگر این فرض را هم بپذیرید، در واقع دارید بین اینکه مجبور هستید یا تصادفی رفتار میکنید انتخاب میکنید که باز هم جای زیادی برای ارادهٔ آزاد به آن مفهوم سنتیاش باقی نمیماند.
اراده آزاد و آزمایش لیبت و بررسی فرایند تصمیمگیری
آزمایشهای زیادی در این زمینه در عصبشناسی انجام شده است که از قدیمیترین آنها، آزمایشهای آقای لیبت است که از این قرار است:
اهرمی به شما میدهند و میگویند هر وقت خواستید این اهرم را تکان بدهید. یک ساعت بسیار بزرگ هم جلوی شماست که یک نقطهٔ نورانی روی آن حرکت میکند که بتوانید زمان را با دقت گزارش کنید. شما باید به نقطهٔ نورانی نگاه کنید و به خاطر بسپارید که در کدام لحظه تصمیم گرفتید اهرم را حرکت بدهید (و آن زمان را در پایان آزمایش گزارش کنید). از طرف دیگر، یک ساعت هم زیر این اهرم قرار دارد که لحظهٔ حرکت آن را ثبت میکند و میدانیم شما کی تصمیم گرفتید. فعالیت مغزیتان را هم ثبت میکنیم. در واقع میتوانیم حساب کنیم چه زمانی فرمان حرکتی آن در مغز شما صادر شده است. خب توالی زمانی اینها، اگر به شکل سنتی آن در نظر بگیریم این خواهد بود:
من اراده کردم، مغزم فرمان حرکتی داد، و بعد اهرم حرکت کرد. اما وقتی در عمل نگاه میکنیم میبینیم ترتیب برعکس است؛ فرمان حرکتی در مغز صادر میشود، من اراده میکنم یا فکر میکنم اراده میکنم و بعد اهرم حرکت داده میشود.
تاثیر تحریک الکتریکی مغز بر اراده و تصمیمگیری
کارهای دیگری هم بر اساس تحریک الکتریکی مغز انجام شده است. مثلا در مغز نواحیای هست که اگر تحریک کنید، یک عضله حرکت میکند. و نواحیای وجود دارد که اگه تحریک کنید، من احساس میکنم میخواهم آن عضله را حرکت بدهم. عصبشناسهایی که این آزمایش را انجام دادند (مثلا بنجامین لیناس) میگویند «چون میدانستم قرار است مغزم را تحریک کنند که من دستم را به یک سو حرکت بدهم، تصمیم گرفتم علیه این اراده عمل کنم». تحریک الکتریکی میکنند و دستش را به همان جهتی که قرار بوده میبرد. میپرسند «پس چرا دستت را این طرف بردی؟» میگوید «نمیدانم. آخرین لحظه نظرم عوض شد، ولی خودم تصمیم گرفتم این کار را بکنم». در حالی که این تصمیم مستقیما با تحریک الکتریکی در مغزش القا شده بوده است.
اراده آزاد و ارتباط آن با عملکرد عضلات
از سوی دیگر، گاه پیش میآید حرکتی میکنیم که نسبت به آن حس اراده نداریم مثل بیماری نگلکت یا غفلت یکسویه، که عضلات بدن بیمار حرکت دارد، اما نسبت به نصف بدنش احساس تعلق نمیکند و فکر میکند بدنش را خودش حرکت نمیدهد. بعضی از این بیمارها شب که میخوابند، نصف بدنشان را از پتو بیرون میاندازند یا گاهی از تخت پایین میافتند، چون فکر میکنند به خودشان تعلق ندارد، در حالیکه خودشان آن را حرکت میدهند.
بازنگری در مفهوم سنتی ارادهٔ آزاد
نتیجهای که میخواهم بگیرم این است که ارادهٔ آزاد به آن مفهوم سنتی سؤالی است تقریبا بیمعنی. اما این احساس از کجا میآید و چرا باید باشد؟
برای اینکه مغز ما باید بتواند خود را با دنیای خارج هماهنگ کند یا با اطلاعات حسی که از دنیای خارج میآید. در واقع سیستم عصبی ما این تصمیمها را میگیرد، این حرکتها را انجام میدهد، و قسمتی از فرایند این است که به اطلاع بقیهٔ مغز برساند که خودش این کار را کرده است. نظیر درونی این احساس این میشود که من فکر میکنم ارادهٔ آزاد دارم، من این کار را کردهام.
خب با تعریفی من این کار را کردهام، چون من که جزء مغز خودم نیستم. مغز من این کار را کرده و فکر کرده خودش انجام داده است. با این تعبیر، شاید حرف بیمعنایی نباشد، اما نه بیش از این.
با تشکر از ارش افراز عصب شناس دانشگاه ام ای تی
گرداورنده: محمد مهدی رضایی
“سوشال مدیای آکادمی تلسی”
telsi.co