خطاهای شناختی و مغالطات در باور به چشم زخم
در باور به چشم زخم مرتکب چند اشتباه میشویم که قصد داریم این اشتباهات (خطاهای شناختی و مغالطات) را با هم بررسی کنیم:
اشتباه اول
این اشتباه وقتی اتفاق میافتد که ما دو حادثه را به هم ربط میدهیم ولی در واقع هیچ ارتباط منطقی بین آنها وجود ندارد!
مثلا “من فلانی رو دیدم و بعدش اتفاق بدی برام افتاد”
ذهن ما حوادث را علت و معلول میبیند ولی اگر منطقی فکر کنیم هیچ ربطی ندارند!
به این اشتباه “مغلطهٔ تفکر جادویی” نیز میگویند.
اشتباه دوم
ما تصور میکنیم چون برای یک پدیده یا موجود، کلمه یا عبارتی وجود دارد پس آن موجود و پدیده واقعا وجود دارند؛ مثل اسب تک شاخ، هیولا، دیو، سیمرغ، کوه قاف و چشم زخم (تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها) به این اشتباه “مغلطهٔ جادوی کلمه” نیز میگویند.
اشتباه سوم
ما به اشتباه فکر میکنیم دنیا همانطوری هست که خودمان میبینیم، یعنی جهان را بازتاب ذهن خودمان تصور میکنیم ولی خب متاسفانه یا خوشبختانه جهان خیلی وقتها شبیه تصوراتمان نیست.
این یک خطای ذهنی، “خطای فرافکنی” میباشد.
اشتباه چهارم
وقتی بدون دلیل یا مدرک محکمی، با اطمینان کامل اعلام میکنیم ایده یا نظری درسته، در صورتی که امکانش وجود ندارد ایده یا نظر را دوباره امتحان کنیم، یا از طرق آزمایش یا مشاهده آن را تایید یا رد کنیم، سخت دچاره اشتباه شدیم.
به طور مثال، فلانی از من تعریف کرد و فرداش مریض شدم یا فلانی داره عواقب کارهاش رو میبینه.
جدا چطور میشود این ادعا را دقیق مورد بررسی قرار داد؟!
به این مدل ادعاها که نه میشود ثابت کرد نه رد، “ادعای ابطال ناپذیر” میگویند.
اشتباه پنجم
این اشتباه هم برای وقتی است که ما چیزی را علت فرض میکنیم در صورتی که اصلا علت نبوده است!
مثلا من امروز فلانی رو دیدم، از من تعریف کرد و بعدش تصادف کردم!
این که (b) بعد از (a) اتفاق افتاده دلیلی محکمی برای این که (a) حتما علت (b) بوده است، نمیباشد، و میتواند فقط یک همزمانی باشد.
به این اشتباه “مغلطهٔ علت جعلی” و “علت شمردن امر مقدم” نیز میگویند.
اشتباه ششم
تحمل ابهام و این که فکر کنیم کنترلی روی زندگیمان نداریم برایمان سخت است در نتیجه یکسری اعمال خرافی را انجام میدهیم تا احساس کنترل بیشتری روی زندگیمان داشته باشیم.
وقتی اسپند دود میکنیم تا چشم نخوریم و فکر میکنیم با این کار بلا را دور کردهایم، و حالا تمام اتفاقات بد و خوب در کنترلمان است.
اشتباه هفتم
ما آدمها حول هر خرافاتی که میرویم میگوییم:
خیلیها باور دارن، من خودم تجربه کردم، یه فامیل داریم هیچوقت دروغ نمیگه و اون هم اثرات چشم زخم رو تجربه کرده و…؛ ولی این تجربههای شخصی، سنجش روشمندی برای تایید یک موضوع نیستند و این تجربیات پر از خطای ما، در واقع ذرهای اعتبار ندارند.
(نکته مهم این است که هر پدیدهای که اثری داشته باشد با روشمندی علمی به طور دقیق بررسی میشود و اثراتش تایید میشود، در نتیجه اگر چشم زخم اثری داشت با مشاهدهٔ روشمند و بررسیهای دقیق تا الان حتما توسط دانشمندان اثبات میشد)
به این اشتباه رایج “مغلطهٔ توسل به تجربه” و “مغلطهٔ توسل به اکثریت” نیز میگویند.
گردآوری: سارا ارجمندی
منابع:
کتاب مغالطات پرکاربرد
ذهن فریبکار من
66 خطای شناختی
“سوشال مدیای آکادمی تلسی”
telsi.co