اختلال استرس پس از تروما (PTSD) یک اختلال روانی است که پس از تجربه یا مشاهده یک رویداد تروماتیک مانند تصادف شدید، جنگ، تجاوز، بلایای طبیعی، یا هر واقعهای که فرد را با تهدید جدی به زندگی یا امنیت خود مواجه کند، ایجاد میشود. این اختلال بر سلامت روانی افراد تأثیر عمیقی میگذارد و ممکن است باعث تغییرات شدیدی در نحوه زندگی فرد شود.
تجربه یک رویداد تروماتیک شرط اصلی برای بروز PTSD است. با این حال، همه کسانی که دچار رویدادهای تروماتیک میشوند، به این اختلال مبتلا نمیگردند. عواملی مانند ژنتیک، ساختار مغزی، سابقه مشکلات روانی، و میزان حمایت اجتماعی میتواند در بروز یا تشدید این اختلال نقش داشته باشد. برخی از عوامل موثر در بروز PTSD شامل موارد زیر است:
علائم PTSD معمولا در چهار دسته اصلی قرار میگیرند:
فرد ممکن است احساس کند که حادثه تروماتیک دوباره در حال رخ دادن است. این علائم میتواند شامل کابوسهای شبانه، یادآوریهای ناخواسته از رویداد یا تجربههای شدید احساسی و فیزیکی در مواجهه با عوامل محرک مشابه رویداد باشد.
افراد مبتلا به اختلال PTSD معمولا سعی میکنند از یادآوری یا صحبت در مورد رویداد تروماتیک اجتناب کنند. همچنین ممکن است از موقعیتها، مکانها یا افرادی که میتوانند آن خاطرات را یادآور کنند دوری کنند.
فرد ممکن است به طور غیرعادی حساس و تحریکپذیر شود، حتی در موقعیتهایی که به طور معمول بیخطر هستند. مشکلات خواب، عصبانیتهای ناگهانی و ناتوانی در تمرکز نیز از علائم رایج این دسته هستند.
افراد مبتلا به PTSD ممکن است تغییرات منفی در دیدگاه خود نسبت به جهان و خود تجربه کنند. احساس گناه، بیاعتمادی به دیگران، افسردگی و از دست دادن علاقه به فعالیتهای لذتبخش از جمله این تغییرات است.
اختلال PTSD میتواند تأثیرات زیادی بر زندگی روزمره و روابط اجتماعی فرد داشته باشد. مشکلات خواب، کاهش کارایی در محیط کاری یا تحصیلی، و اختلال در روابط خانوادگی و دوستانه از جمله اثرات رایج این اختلال است.
درمان اختلال PTSD به ترکیبی از رواندرمانی و دارودرمانی متکی است. روشهای رواندرمانی رایج شامل:
دلسا یک زن ۳۰ ساله است که پس از تجربه یک تصادف شدید رانندگی، دچار اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) شد. او در این تصادف یکی از دوستان نزدیک خود را از دست داد و خود نیز دچار جراحات شدیدی شد. پس از حادثه، دلسا با احساسات شدیدی از گناه و ناراحتی دستوپنجه نرم میکرد و به مرور زمان علائم اختلال استرس پس از سانحه در او ظاهر شد.
پس از حادثه، دلسا متوجه شد که کابوسهای شبانه مرتبط با تصادف به طور مکرر او را آزار میدهند. او اغلب در طول روز صحنههای تصادف را به طور ناخواسته در ذهن خود مرور میکرد (بازگشت به تجربه یا فلشبک). حتی صدای ترمز خودروها یا مشاهده تصادف در خیابان باعث میشد که او دچار حملات وحشت (پانیک) شود. این موضوع باعث شد که دلسا از رانندگی کردن یا حتی سوار شدن به خودرو به شدت اجتناب کند.
دلسا از تعامل با دوستان و خانواده نیز فاصله گرفت و احساس بیحوصلگی و ناامیدی مداوم داشت. او به تدریج از شرکت در فعالیتهای اجتماعی کنارهگیری کرد و علائمی از افسردگی نیز در او ظاهر شد. همچنین، دلسا به دلیل تجربههای تروماتیک، دچار مشکلات خواب و اختلال در تمرکز شد که بر کارش تأثیر منفی گذاشت.
دلسا پس از تشخیص PTSD به کمک یک روانشناس متخصص، درمان شناختی-رفتاری (CBT) را آغاز کرد. در این روش، او به تدریج یاد گرفت که الگوهای فکری منفی خود را شناسایی و تغییر دهد. روانشناس به او کمک کرد تا از طریق درمان مواجهه (Exposure Therapy)، به تدریج با تجربیات و عوامل محرک مرتبط با تصادف مواجه شود. او با مواجهه کنترلشده و تدریجی با موقعیتهای مشابه حادثه توانست بر ترس خود از رانندگی غلبه کند.
علاوه بر این، جلسات درمانی به دلسا کمک کرد تا احساس گناه بیدلیل خود را که در نتیجه از دست دادن دوستش ایجاد شده بود، پردازش کند. دلسا با گذر زمان و به کمک درمانهای مناسب، توانست به تدریج به زندگی روزمره بازگردد و روابط اجتماعی خود را بهبود بخشد.
رهام یک مرد ۲۸ ساله و سرباز سابق است که پس از بازگشت از مأموریت نظامی در یک منطقه جنگزده، به PTSD مبتلا شد. او در طول دوران خدمت خود شاهد مرگ و جراحت همرزمانش بود و خود نیز چندین بار در معرض تهدیدات جدی قرار گرفت. اگرچه رهام پس از پایان خدمت به کشور بازگشت، اما این تجربهها اثرات ماندگاری بر او داشت.
رهام پس از بازگشت به زندگی غیرنظامی، متوجه شد که نمیتواند به طور طبیعی با دیگران ارتباط برقرار کند. او احساس جداافتادگی از خانواده و دوستان داشت و ترجیح میداد تنها بماند. شبها دچار کابوسهای شدید میشد که مربوط به تجربیات جنگیاش بود و گاه به حدی تحت تأثیر این کابوسها قرار میگرفت که با وحشت از خواب میپرید.
رهام در طول روز به شدت تحریکپذیر شده بود و به صداهای بلند واکنشهای شدیدی نشان میداد. حتی صدای آتشبازی یا ترکیدن بادکنک میتوانست او را به حالت ترس و اضطراب فرو ببرد. او از مکانهای شلوغ مانند بازارها و مراکز خرید اجتناب میکرد و به نظر میرسید که همیشه در حالت آمادهباش باشد، گویی در انتظار یک تهدید است.
رهام با تشخیص PTSD توسط روانپزشک به درمان ترکیبی از رواندرمانی و دارودرمانی پرداخت. در جلسات درمان شناختی-رفتاری (CBT)، او یاد گرفت که افکار نادرست و ترسهای مداوم خود را بشناسد و به چالش بکشد. رواندرمانگر از درمان پردازش شناختی (CPT) استفاده کرد تا به رهام کمک کند که افکار و باورهای نادرستی را که پس از تجربههای جنگی شکل گرفته بود، تغییر دهد.
رهام همچنین از درمان مواجهه بهرهمند شد که به او کمک کرد به تدریج با صداها و موقعیتهایی که باعث ایجاد اضطراب شدید در او میشدند، مواجه شود. داروهای ضدافسردگی نیز برای کاهش علائم اضطراب و بهبود خواب او تجویز شد.
رهام به تدریج یاد گرفت که چگونه استرسهای خود را مدیریت کند و به تعاملات اجتماعی بازگردد. اگرچه تجربیات جنگ همچنان برای او دشوار بود، اما با حمایت درمانی و خانوادگی توانست زندگی بهتری را تجربه کند و به کار روزمره و روابط اجتماعی بازگردد.
اختلال PTSD یک اختلال روانی پیچیده است که میتواند زندگی فرد را به شدت تحت تأثیر قرار دهد. با این حال، با تشخیص و درمان مناسب، بسیاری از افراد مبتلا به این اختلال میتوانند بهبود یابند و به زندگی عادی بازگردند. توجه به علائم هشداردهنده، دسترسی به حمایت روانی و درمانهای تخصصی نقش مهمی در مدیریت این اختلال دارد.
در نهایت لازم است به این موضوع مهم اشاره کنم که تلاش بر این بوده دید صحیحی ارائه شود اما پس از خواندن مقاله لازم است بررسیهای بسیاری صورت گیرد. هر فرد ویژگیها، نیازها و شرایط خاص خود را دارد و بنابراین، راهحل یا روش واحدی نمیتواند برای همه مناسب باشد به همین دلیل لازم است از روانشناسان و افراد متخصص در این حوزه راهنمایی گرفت.
اگر شما نیز به دنبال مشاوره حرفهای و تخصصی هستید، تیم مشاوران ما آماده است تا با ارائه خدمات مشاوره آنلاین، به شما در حل مشکلات و چالشهایشان کمک کند.